ابنعبدالبر ابوعمر یوسف بن عبدالله نمریاِبْنِ عَبْدُالبَرّ، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر ابن عاصم نَمری (۲۵ ربیع الاخر ۳۶۸- آخر ربیعالاول ۴۶۳ق/ ۳۰ نوامبر ۹۷۸- ۵ ژانویه ۱۰۷۱م) فقیه، محدث، تاریخنگار و ادیب اندلسى است. ۱ - شرح حالاو را از این روی نمری خواندهاند که نسبش به نمر بن قاسط ابن افصی بن دعمی بن حَدیلة بن اسد بن ربیعة بن نزاز میرسد. [۱]
علی ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۰۰- ۳۰۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
در قرطبه زاده شد و در همانجا رشد کرد. پدرش از فقیهان قرطبه بود و او در ۱۸ سالگی پدر را از دست داد. [۲]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۵۵۶، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
در قرطبه به فراگیری دانشهای معمول آن زمان پرداخت. [۳]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۴۴، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
۲ - اساتید و مشایخ حدیثاز استادانش میتوان به اینان اشاره کرد: ابوالولید ابن فَرَضی، ابوعمر طَلْمَنَکی، قاسم بن اصبغ بیانی که نزد او حدیث خواند، [۴]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۵]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۲۳۸، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۶]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
ابوعمر ابن مکوی، سعید بن نصر، [۷]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۸۰۸، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
احمد بن فتح تاجر، احمد بن قاسم تاهرتی بزاز که کتابهای محمد بن جریر طبری را به نامهای صریح السنة، التبصیر و فضائل الجهاد، نزد او خواند، قاضی ابن صفار و ابن جسور که ذیل المذیل را نزد او خواند. [۸]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۹۹، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۹]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۱۰]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۱۱]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۶۲، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
۳ - مذهبابن عبدالبر در آغاز ظاهری مذهب بود، سپس مالکی شد و گاه در پارهای از مسائل به فقه شافعی میگرایید. [۱۲]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۱۵۶-۱۵۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
او چندان به درس و پژوهش اهتمام ورزید که پس از چندی از دیگر پیشینیان اندلسی خود پیشی گرفت. [۱۳]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۸۰۹، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
حمیدی در ۴۴۸ق/ ۱۰۵۶م ضمن آنکه با او دیدار کرده است، از وی اجازهای برای روایت شنیدهها و گردآوردههایش گرفته است. [۱۴]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۴۵، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۱۵]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۴۶، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
۴ - دیگر شاگردانشابوالعباس دلایی، ابومحمد بن ابی قحافه، طاهر بن مفوز، ابوبحر سفیان بن عاصی، ابو علی غسّانی که الموطأ را نزد او خواند و ابن بُربال حِجازی بودند و افزون بر اینان ابن حزم را نیز از شاگردان وی شمردهاند. [۱۶]
عبدالحق ابن عطیه، فهرس، ج۱، ص۷۸، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۷]
عبدالحق ابن عطیه، فهرس، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۸]
عبدالحق ابن عطیه، فهرس، ج۱، ص۱۲۸-۱۳۳، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۹]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۸۰۸، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۲۰]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۸۰۹، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
۵ - دور شدن از آشوبهادر روزگاری که ابن عبدالبر در قرطبه به سر میبرد، این شهر مرکز حکومت امویان در اندلس بود و هشام مؤید بن حکم (حک ۳۶۶-۳۹۹ق/ ۹۷۷-۱۰۰۹م) بر آن فرمانروایی داشت. در جمادی الاخر ۳۹۹ محمد ابن هشام ملقب به مهدی بر مؤید شورید و او را کنار زد. در ۵ شوال ۳۹۹ هشام بن سلیمان بن ناصر به همراه بربریان بر او شورید. از طرف دیگر عموم مردم قرطبه به یاری محمد بن هشام برخاسته و بربریان را شکست دادند. آنان دوباره گرد آمده و سلیمان بن حکم بن سلیمان را به فرمانروایی برداشتند و با یاری مسیحیان جنگ خونینی آغاز کردند که هزاران نفر از مردم قرطبه از جمله ابن فرضی [۲۱]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۲۳۸، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
استاد ابن عبدالبر، کشته شدند و مهدی شکست خورد. در ۴۰۰ق/ ۱۰۱۰م مهدی دوباره لشکری فراهم آورد و در شوال همین سال بر قرطبه مسلط شد که پس از درگیری دیگری با بربریان و شکست از آنان در ذیحجه همین سال کشته شد و مؤید بن حکم دومینبار (۴۰۰-۴۰۷ق) به حکومت رسید. [۲۲]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۱۸، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۲۳]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۱۹، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
ابن عبدالبر در این گیرودار جز دور شدن از این آشوبها و رفتن به محیطی آرام، فراروی خود راهی نمیدید. از این رو از قرطبه بیرون آمد، ولی هیچگاه از اندلس بیرون نرفت. [۲۴]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۳۴۴، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
او که به دنبال مکانی مناسب میگشت، تنها دانیه را که دورترین نقطه شرق اندلس بود، برگزید و به آنجا رهسپار شد. این شهر در نزدیکی بلنسیه و تحت حکومت ابوالحسن مجاهد عامری (حک ۴۰۸-۴۳۲ق) که به دانش دوستی شهره بود، قرار داشت.۶ - نجات دادن ابومحمدچند سال بعد پسرش ابومحمد که در اشبیلیه وزیر یکی از ملوک طوایف اندلس به نام معتضد بن عباد (حک ۴۳۴-۴۶۱ق) بود، مورد خشم وی قرار گرفت و به سیاه چال افتاد. ابن عبدالبر چون شنید که جان پسر در معرض خطر است، سراسیمه خود را به اشبیلیه رساند و از معتضد درخواست تا وی را ببخشاید. معتضد که از کمتر کسی درمیگذشت، وی را به جان امان داد. ابوعمر که با زیرکی پسر را نجات داده بود، [۲۵]
علی ابن بسام، الذخیرة، ج۳، ص۱۲۵، به کوشش احسان عباس، لیبی/ تونس، ۱۹۸۱م.
[۲۶]
علی ابن بسام، الذخیرة، ج۳، ص۱۲۶، به کوشش احسان عباس، لیبی/ تونس، ۱۹۸۱م.
[۲۹]
محمد ابن ابار، اعتاب الکتاب، ج۱، ص۲۲۰، به کوشش صالح اشتر، دمشق، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
[۳۰]
محمد ابن ابار، اعتاب الکتاب، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش صالح اشتر، دمشق، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
او را با خود به دانیه برد، اما دیری نپایید که در ۴۵۰ق پیش از پدر درگذشت. [۳۱]
محمد حمیدی، جذوة المقتبس، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
۷ - پرثمرترین دوران زندگیبه هر حال مدت اقامت ابوعمر را در دانیه از با برکتترین و پرثمرترین دوران زندگی او شمردهاند، چه در همین جا بود که بیشتر کتابهای بزرگش را نوشت و در افق این شهر بود که دانش وی آشکار گردید. ابوعمر پس از مردن مجاهد و روی کار آمدن پسرش علی، [۳۴]
عبدالواحد مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، ص۷۴، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۴۹م.
ظاهراً محیط دانیه را چندان مناسب ندید و به قصد یافتن مأوایی دیگر از شرق اندلس به غرب آمد. در این میان مظفر ابن افطس (حک ۴۳۷-۴۶۰ق) که او را به عقل، ادب و شجاعت وصف کردهاند، در بطلمیوس حکومت را به عهده گرفته بود. [۳۵]
محمد ابن عذاری مراکشی، البیان المغرب، ج۳، ص۲۳۶، به کوشش کولان و پرووانسال، بیروت، ۱۹۲۹م.
[۳۶]
محمد ابن عذاری مراکشی، البیان المغرب، ج۳، ص۲۳۷، به کوشش کولان و پرووانسال، بیروت، ۱۹۲۹م.
ابن عبدالبر به نزد او رفت و از طرف وی در اشبونه و شنترین به منصب قضا گماشته شد [۳۷]
ابن خلکان، وفیات، ج۷، ص۶۷.
و سرانجام در شاطبه درگذشت. [۳۸]
قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۴، ص۸۱۰، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
۸ - آثار۸.۱ - چاپی۱. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، کتابی است در باره صحابه که از مهمترین منابع در این زمینه به شمار میرود. این کتاب بارها به چاپ رسیده است، از جمله در قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م؛ ۲. الاستذکار. این کتاب تحریر گونهای از اثر دیگر ابن عبدالبر با عنوان التمهید است که در شرح الموطأ مالک بن انس نوشته شده بود. مؤلف در این کتاب به بررسی و نقد آراء فقیهان پیشین نیز پرداخته است (قاهره، ۱۹۷۳م)؛ ۳. الانباه علی قبائل الرواة، که در باب نسب شناسی است و تنها به قبیلههای مهمی که رجال آن از پیامبراکرم (صلی اله علیه و اله و سلم) حدیث نقل کردهاند، پرداخته است (قاهره، ۱۳۵۰ق)؛ ۴. الانتقاء فی فضائل الثلاثة الائمة الفقهاء. این کتاب در باره ۳ تن از امامان مذهبهای فقهی یعنی مالک، شافعی و ابوحنیفه است. این دو اثر در بیروت به چاپ رسیده است؛ ۵. الانصاف فیما فی بسمالله من الخلاف (قاهره، ۱۳۴۳ق)؛ ۶. بَهجة المَجالس و اُنس المَجالِس (بیروت، ۱۹۸۱م). در این کتاب امثال سائر، ابیات نادر، گزارشهای ظریف، سخنان حکیمان پیشین، حکایتهای دلپذیر و مانند آن گردآوری شده است. مؤلف در این کتاب نه تنها مقدار قابل ملاحظهای از شعر شاعران اندلس را آورده که در منابع دیگری یافت نمیشود، بلکه در پارهای از موارد شعرهایی از شاعران شرقی آورده که در خود منابع شرق یافت نشده است. این کتاب از مهمترین منابع در باره ادب اندلس در سدههای ۴ و ۵ق به شمار میآید؛ [۳۹]
محمد مرسی خولی، مقدمه و حاشیه بر بهجة المجالس (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ)، ج۱، ص۲۸-۳۰.
۷. التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید (رباط، ۱۳۸۷-۱۰۴۱ق). ابن حزم در باره این کتاب میگوید: من در فن حدیث مانند آن را ندیدم، چه رسد به بهتر از آن. [۴۰]
احمد مقری، نفح الطیب، ج۳، ص۱۵۶-۱۶۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
۸. جامع بیان العلم و فضله. این کتابِ حدیثی در باره معنای دانش و فضیلت جستوجوی آن، ستوده بودن کوشش در آن و عنایت به آن است. این کتاب در بیروت چاپ شده است؛ ۹. الدُّرَر فی اختصار المغازی و السیر (قاهره، ۱۹۶۶م). این اثر در سیره نبوی و خلاصهای است از سیرة ابن اسحاق. البته افزون بر کتاب ابن اسحاق روایتهایی از کتابهای موسی ابن عقبه و ابن ابی خیثمه و نیز از روایتهای استادانش آورده است. ابن حزم دوست یا به تعبیری شاگرد ابن عبدالبر نیز در جوامع السیرة از این کتاب بهره جسته است؛ [۴۱]
شوقی ضیف، مقدمه بر الدّرر (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۷.
۱۰. الزیادات التی تقع فی الموطأ عند یحیی بن یحیی عن مالک (قاهره، ۱۳۵۰ق)؛ ۱۱. القصد و الاَمَم فی التعریف باصول العرب و العجم. این کتاب نیز همچون الانباه در نسب شناسی است، با این فرق که از آن کوچکتر است و در باره ریشههای اصلی ملل گوناگون از عرب، بربر ، حبشه و مصر گرفته تا یونان، ترک، چین و جز آن بحث کرده است. این اثر به همراه الانباه چاپ شده است؛ ۱۲. الکافی فی فقه اهل المدینة المالکی (ریاض، ۱۹۷۸م). ۸.۲ - خطی۱. تعریف فقهاء المالکیة [۴۲]
فؤاد سید، فهرس المخطوطات المصورة، ج۲، ص۴۰، قاهره، مطبعة السنة المحمدیة.
۲- ۴. التمهید فی الانساب؛ رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان؛ نزهة المستمعین و روضة الخائفین. [۴۳]
زرکلی، اعلام، ج۸، ص۲۴۰.
۹ - فهرست منابع(۱) محمد ابن ابار، اعتاب الکتاب، به کوشش صالح اشتر، دمشق، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م. (۲) علی ابن بسام، الذخیرة، به کوشش احسان عباس، لیبی/ تونس، ۱۹۸۱م. (۳) علی ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۴) محمد ابن خطیب، تاریخ اسیانیة الاسلامیة، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م. (۵) ابن خلکان، وفیات. (۶) علی ابن سعید، المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۵. (۷) یوسف ابن عبدالبر، الاستذکار، به کوشش نجدی ناصف، قاهره، ۱۹۷۳م. (۸) یوسف ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م. (۹) یوسف ابن عبدالبر، الانباه علی قبائل الرواة، به کوشش حسامالدین قدسی، قاهره، ۱۳۵۰ق. (۱۰) یوسف ابن عبدالبر، الانتقاء فی فضائل الائمة الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیة. (۱۱) یوسف ابن عبدالبر، بهجة المجالس وانس المجالس، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، ۱۹۸۱م. (۱۲) یوسف ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، دارالکتب العلمیة. (۱۳) یوسف ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المفازی و السیر، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۶۶م. (۱۴) یوسف ابن عبدالبر، «القصد و الامم»، همراه الانباه (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ). (۱۵) محمد ابن عذاری مراکشی، البیان المغرب، به کوشش کولان و پرووانسال، بیروت، ۱۹۲۹م. (۱۶) عبدالحق ابن عطیه، فهرس، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۷) محمد حمیدی، جذوة المقتبس، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م. (۱۸) محمد مرسی خولی، مقدمه و حاشیه بر بهجة المجالس (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ). (۱۹) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م. (۲۰) زرکلی، اعلام. (۲۱) فؤاد سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، مطبعة السنة المحمدیة. (۲۲) شوقی ضیف، مقدمه بر الدّرر (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ). (۲۳) قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م. (۲۴) عبدالواحد مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۴۹م. (۲۵) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م. (۲۶) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنعبدالبر»، ج۴، ص۱۴۷۱. ردههای این صفحه : ادیبان سده چهارم (قمری) | تراجم | درگذشتگان سال 338 (قمری) | فقهای اهلسنت قرن 4 (قمری) | فقهای مالکی | محدثان اهلسنت قرن 4 (قمری) | مورخان اهلسنت قرن 4 (قمری)
|